تراکم جمعیت و پیامد های آن
مردم شهرها و کلانشهرها این روزها زندگی را با چهره جدیدی تجربه میکنند. زندگی در آپارتمانهای بلند و برجها با جمعیت بالا یکی از این ویژگیها است که زندگی اجتماعی را نیز دستخوش تغییر کرده است. دیگر خبری از خانههای ویلایی با حوض ماهی نیست و آپارتماننشینها اگر شانس بیاورند میتوانند دید آسمان را داشته باشند.
دیگر خبری از نشستهای صمیمانه همسایه و گفتوگو درباره مسائل و مشکلاتشان نیست هرچند که گسترش بیماریهای مسری و کرونا در این روزها فاصلههای اجتماعی را هر چه بیشتر افزایش داده است.
آنچه این روزها بیش از هر چیز در شهر تهران مشهود است افزایش تراکم ساختمانها است. افزایش جمعیت بسیار زیاد در سالهای اخیر و ساختوسازهای گسترده چهره این کلانشهر را بیش از هر چیز تغییر داده است. محلههای شلوغ و متراکم که روابط همسایگی در آنها روزبهروز ضعیفتر شده و هویت فرهنگی و تاریخی نیز دستخوش تحول شده و بهمرور از بین رفته است.
رابطه تراکم جمعیت و مشارکت اجتماعی افراد
محلههایی که هویت آنها تنها به ساختمانهای بلندمرتبه است و روابط اجتماعی به ضعیفترین حد خود رسیده است. مشارکت اجتماعی نیز در این ساختمانها به حداقل خود رسیده و روحیه اجتماعی مردم را نیز کاهش داده است. با بالا رفتن تراکم ساختمانها و افزایش جمعیت میل به شرکت در مراسمها و آیینهای مذهبی و گروهی، مشارکت با سازمانها و شرکتهای خدمات شهری و ارتباط خانوادهها باهم ضعیفتر از هرزمانی شده است.
زندگی در شهرهای بزرگ و مشغله زیاد افراد، خستگی و پناه بردن به آپارتمانهایی با متراژ نهچندان بالا، روابط محدود بین همسایهها و بیخبری از وضع و حال هم کاهش سطح سلامت روانی از دیگر پیامدهای زندگی محدود در آپارتمانهای بلندمرتبه است.
گسترش تراکم در محلات تأثیرات سوء زیستمحیطی زیادی نیز داشته است. کاهش سرانه فضای سبز و عدم وجود پارکها و بوستانها با توجه به شلوغی و جمعیت محلات باعث عدم دسترسی ساکنین به فضای سبز کافی شده است. بسیاری از باغها و درختان برای ساختوساز ازمیانرفته است و سرانه فضای سبز به در شهر تهران چندان رضایتبخش نیست.
عدم دسترسی کافی به امکانات فرهنگی و اجتماعی نیز از دیگر مضرات محلات شلوغ و پرجمعیت است. افزایش جرم و بزهکاری نیز میتواند از پیامدهای زندگی در اینگونه مناطق است. مهاجرپذیر بودن این محلات، عدم دسترسی به شغل و درآمد کافی، فشار اقتصادی مضاعف، همگی از عوامل رشد نابهنجاریهای اجتماعی در این محلات شهر تهران است.
رابطه تراکم جمعیت و درآمد افراد
هرچند بسیاری از عوامل بالا ازجمله مسائل روانی را نمیتوان بهطور کامل به آپارتماننشینی تعمیم داد اما میتوان گفت زندگی در شهرهای بزرگ و آپارتمانهای متراکم بر این مسائل دامن زده است. همچنین نتایج تحقیقات نشان میدهد محلههای شلوغ و پرتراکم ازنظر سطح اقتصادی نیز با طبقات دیگر متفاوت هستند. بهعنوانمثال در شهر تهران مناطق شلوغ و پرتراکم ازنظر سطح اقتصادی ضعیفتر و پایینتر از مناطق دیگر است و این امر نشاندهنده شکاف طبقاتی و اجتماعی گسترده در شهر تهران است.
اما وظایف شهرداری و سازمانهای مربوطه در این زمینه چیست؟ با توجه به اینکه تهران اکثر مناطق تهران شلوغ هستند بهتر است شهرداری سیاست جامع خود درباره محلات را پیاده کند. تعین سطح تراکم و ساختوساز در محلات تا حد زیادی میتواند این مشکلات را حل کند.
شهرداری میتواند از ساختوسازهای بیرویه در محلات شلوغ جلوگیری کند تا این عدم تناسب و ناهماهنگی تا حد زیادی کاهش پیدا کند. هرچند این روزها با تغییر شدید اوضاع اقتصادی و کاهش توان مردم در خرید خانه بیشتر مردم در شهر تهران به مناطق مرکزی و جنوبی روی آوردهاند و این مسئله بیشازپیش بر تراکم محلات مرکزی و پایینشهر افزوده است.
تاثیر منفی تراکم نامنظم جمعیت بر فاصله گذاری اجتماعی
گسترش بیماری کرونا در محلات شلوغ و جنوبی شهر تهران نیز نشاندهنده این مسئله است که عدم تعادل در تراکم مناطق مختلف تهران مسئلهای بسیار پیچیده و مانند کلافی سردرگم است. تراکم جمعیت همچنین ایجاد فاصله اجتماعی برای گسترش بیماری را نیز بهشدت مشکل کرده است.
بههرحال حمایت مجلس شورای اسلامی برای حمایت از شهرداریها برای جلوگیری از گسترش بیشازحد تراکم در شهر تهران میتواند در این راستا کمککننده باشد.
مشخص کردن میزان تراکم ساختمانها در هر محله، تعیین سرانه امکانات شهری برای محلات مختلف ازجمله پارکها، فرهنگسراها، خانههای محله و ایجاد امکانات در محلههای کم برخوردار میتواند ازجمله این راهکارها باشد.
برگزاری جشنها و مراسمها هفتگی در محلات، اجرای طرحهای مشارکتی برای زیباسازی نمای ساختمانها، برگزاری فستیوالها و جشنهای مناسبتی، برگزاری مسابقات و کلاسهای فرهنگی در سرای محله و طرحهای متنوع دیگر میتواند مشارکت اجتماعی افراد در محلات را نیز افزایش دهد.
مطالب مرتبط
تحلیل بازار مسکن
تراکم ساختمانی را میشود خرید؟
هرچند که تجربه نشان داده است اکثر تصمیمگیریهای مدیران در شهرهای بزرگ کاملاً مقطعی و بدون دوراندیشی بوده است و بعد از مدتی و با تغییر مدیران این تصمیمات و راهکارها دستخوش تغییرات زیادی میشود. به نظر میرسد تدوین قانون جامع و همهجانبه برای کمک به زیست اجتماعی شهرهای بزرگ باید توسط مراجع دیگری ازجمله وزارت راه و شهرسازی تدوینشده و در مجلس شورای اسلامی به تصویب برسد تا پیگیری و اجرای آن نیز کاملاً قانونی و مستمر انجام گیرد.